اختصاصی مجله روزهای زندگی – آتیه مثل همیشه صدایش را انداخته بود روی سرش و همه را کلافه کرده بود. همهمان میدانستیم که مادر دیگر جان و توانی ندارد که برود بالا و آتیه را بکشاند توی حمام و هم خودش را تمیز کند و هم تخت و لباسهایش را. …
توضیحات بیشتر »