بایگانی برچسب: عشقت رسد‌‌ به فریاد‌‌

من همسر دوم بودم

  نویسنده: زینب خیرخواه ثابت‌قدم براساس سرگذشت: شیوا سوتیتر: با خجالت به پدرم گفتم علیرضا با ماشین زده به جدول و چون بیمه بدنه ندارد، کلی هزینه ماشینش شده. پدرم گفت راضی نیست به او پول بدهد زیباترین دختر شهر «تو زیباترین دختری هستی که من توی عمرم دیدم. جذابی. …

توضیحات بیشتر »

خدمتی به عشق

عشق

اختصاصی مجله روزهای زندگی– خدمتی به عشق – همه بچه‏ های محله از آقای همتی می‏ترسیدیم. بچه‏ ها می‏گفتند آدم‏کش است و دیده ‏اند که در خانه ‏اش تفنگ و هفت‌تیر دارد. همیشه لبخند مرموزی روی لبش بود. لفظ قلم حرف می‏زد و انگشترهای درشتش از او موجودی ترسناک ساخته …

توضیحات بیشتر »

عشق آزادم کرد

عشق

اختصاصی مجله روزهای زندگی – عشق آزادم کرد – مادرم و همه می‏گویند تا دوم دبیرستان بچه درس‌خوان و باادبی بودم. خودم هم یادم هست که درسم در دوم دبیرستان خراب شد، طوری که منی که تا سال قبل شاگرد ممتاز و سرگروه بودم و به چند شاگرد تنبل هم …

توضیحات بیشتر »

فصل سیب سرخ عشق

عشق

اختصاصی مجله روزهای زندگی – فصل سیب سرخ عشق – ترم اول بودم. روزی کمی قبل از غروب از راهرو طبقه دوم می‏گذشتم. در کلاسی خالی دو دختر دیدم که یکی‏شان گریه می‏کرد. رد شدم ولی برگشتم و داخل شدم. آنها را سر بعضی از کلاس‏ها دیده بودم. گفتم: «چرا …

توضیحات بیشتر »

از شگفتی‏ های عشق

از شـگفتی‏های عشـق

اختصاصی مجله روزهای زندگی –  از شگفتی‏ های عشق – روز اول که او را د‌‌ید‌‌م و قلبم یک‏جورهایی شد‌‌، به د‌‌لم گفتم: «این شاخ ار د‌‌هد‌‌ باری، پشیمانی بود‌‌». خود‌‌م را می‏شناختم. خبر د‌‌اشتم که عمرم را د‌‌ر ریاضت عاطفی گذراند‌‌ه و عشق را حرام کرد‌‌ه بود‌‌م. هر وقت …

توضیحات بیشتر »