آرش آصفی: امثال ابراهیمِ«سرجوخه»کم نداریم

اختصاصی مجله روزهای زندگی – سریال «سرجوخه» در ژانر امنیتی و اجتماعی به کارگردانی احمد معظمی از شبکه سوم سیما در حال پخش است. سریالی که راوی معضلاتی است که شاید این روزها در جامعه مجازی و حقیقی بسیار رخ می‌دهد. یکی از بازیگرانی که در این پروژه خوب درخشیده است کسی نیست جز آرش آصفی که نقش یک افسر ضدجاسوسی را بازی می‌کند. جوانی موفق، خوش‌سیما و خوش‌صدا که در این سریال پربیننده به‌خوبی ظاهر شد. با او گفت‌وگو کرده‌ایم که از نگاه‌تان می‌گذرد.

لطفا خودتان را معرفی کنید.
برخی‌ها فکر می‌کنند من اهل ساوه هستم. شناسنامه‌ام بنا به دلایلی صادره از ساوه خورده است، اما متولد کرج هستم. سرزمین پدری‌ام بوئین‌زهراست. خودم چند سالی است که باغ پدری را احیا کرده‌ام و گاهی به آنجا می‌روم. در سریال «سرجوخه» با کاراکتر ابراهیم، نقش یک افسر ضدجاسوسی را بازی می‌کنم.
از چه سالی بازیگری را شروع کردید و اولین کارتان چه بود؟
از سال 1376 و ایفای نقش در سریال «ایستگاه آخر» به کارگردانی منوچهر عسگری‌نسب بود. بعد از آن دو دوره در کلاس‌های آقای امین تارخ شرکت کردم و هم‌زمان چندین تله‌فیلم با آقایان عباس رافعی و آرش معیریان کار کردم. بعد در سریال «روزهای به‌یادماندنی» به کارگردانی همایون شهنواز بازی کردم. تا این‌که به کار «مواجهه» رسیدم و فکر می‌کنم سال ۸۳ بود که در این پروژه هم حضور داشتم و پروژه‌های دیگر که آخرین آن سریال «سرجوخه» به کارگردانی آقای معظمی بود.
صحبت از آقای معظمی شد. این دومین همکاری شما با این کارگردان خوب کشورمان است. آیا این همکاری ادامه‌دار است و به نظرتان اگر ادامه‌دار باشد، خوب است یا خیر؟
کار کردن با یک کارگردان در چند پروژه به طور ذاتی مشکلی ندارد و یک امر طبیعی است. در ابتدا بگویم من خیلی خوشحالم که دومین کارم با آقای معظمی بوده و اگر آدم‌ها در قالب یک گروه بیشتر ابعاد هم را بشناسند می‌توانند راحت‌تر با هم کار کنند. به نظرم برای یک بازیگر اشکالی ندارد اگر بخواهد حتی تا چند پروژه با یک کارگردان همکاری داشته باشد و این به معنای آن نیست که با کارگردان‌های دیگر همکاری نمی‌کنم. البته ناگفته نماند که کار با ایشان خیلی لذت‌بخش است. محیط و تیم حرفه‌ای است و یک نوع رابطه دوستانه بین تیم حاکم است و همه کاربلد هستند و این از جهتی خوب است که سختی کاری وجود ندارد.
به «سرجوخه» بپردازیم. سریال متفاوتی که این روزها تماشاگران و علاقه‌مندان زیادی دارد. از کاراکتر ابراهیم در سریال بگویید.
ابراهیم افسر ضدجاسوسی است که مثل همه عزیزانی که در زمینه امنیت زحمت می‌کشند و در واقع برای آسایش و امنیت مردم تلاش می‌کنند، در این حوزه فعالیت می‌کند. در سکانسی که از کشمیری بازجویی می‌کنم، کاراکتر ابراهیم طوری است که به مخاطب می‌گوید این کار من شغل نیست بلکه وظیفه است تا امنیت مردم به خطر نیفتد. ابراهیم از جان و دل برای امنیت مردم تلاش می‌کند. خیلی از افراد جامعه چنین کاراکتری دارند، اما ما آنها را نمی‌شناسیم.
«سرجوخه» روایتگر چه پیام‌هایی است؟
«سرجوخه» در بحث فضای مجازی یا در مورد سایت‌های شرط‌بندی و مسابقات زیرزمینی و مساله امنیت کشور و نفوذ افراد بیگانه و به خطر افتادن سلامت امنیت جامعه است.
رمز دیده‌شدن و موفقیت این سریال چه بود؟
خداراشکر که «سرجوخه» مورد توجه قرار گرفته است و این از کارگردانی درست آقای معظمی و بازی خوب بازیگران مجموعه نشات می‌گیرد. همچنین طراح قصه نکات لازم و ضروری را به بچه‌ها گوشزد می‌کردند و من هم خوشحالم که مخاطبان از نقشم راضی بودند. این تجربه اول من در این نوع کاراکترها بوده که مورد توجه هم قرار گرفت.

سرجوخه

برگردیم به عقب. فکر می‌کردید در کار بعدی آقای معظمی هم حضور داشته باشید؟
با اقای معظمی در «خانه امن» که کار کردم قرار شد در کار بعدی هم باشم. اول نقش منفی پیشنهاد شد، اما مدتی بعد دوستان به این نتیجه رسیدند که من در «سرجوخه» نقش مثبت بازی کنم.
شناخت عمیقی از نقش ابراهیم داشتید؟
در روند قصه بیشتر با این نقش آشنا شدم چون ما به ازای دقیق بیرونی نداشت که درباره آن مطالعه کنم.
بهترین سکانسی که در این سریال بازی کردید؟
بهترین سکانسی که دوست داشتم عملیات کار تونل بود. اگرچه سخت بود، اما از نظر خودم و مردم عزیز جذاب بود.
در حال حاضر پیشنهاد خاصی هم به شما شده است؟
فعلا چون سر پروژه «سرجوخه» هستم خیلی نتوانستم به پیشنهاداتم فکر کنم. کار سینمایی و سریال و تئاتر پیشنهاد داشتم، اما تمام تمرکزم روی سریال بود تا این‌که لطف خداوند چگونه شامل حالم شود.
جناب آصفی می‌خواهیم در این مصاحبه کمی تخصصی‌تر گفت‌وگو کنیم. وضعیت صنعت سینما را چگونه می‌بینید؟
صنعت سینما چرخه‌ای از تولیدات فرهنگی است که به همکاری یک‌سری افرادمنوط است تا بشود این چرخه را راه‌انداخت؛ از سینمادار گرفته تا کسی که بلیت می‌فروشد و … اما الان دیگر نمی‌شود اسم آن را صنعت گذاشت. چون خصوصی و محدود شده و فقط بخش تولید وجود دارد و بقیه‌ چرخه دیگر وجود ندارد. امیدوارم با بهبود وضعیت کرونا این مشکل حل شود.
به پارتی‌بازی در کار بازیگری اعتقادی دارید؟
پارتی‌بازی در سینما و تلویزیون شاید باعث چند پله پیشرفت شما در کارتان شود، اما به اعتقاد من ماندگاری وجود ندارد و از اینجا به بعد حفظ کردن موقعیت مهم است. من کسانی را می‌شناسم که با پول تهیه‌کننده شدند و خودشان هم نقش اول گرفتند، اما همان یک کار بود. کسی که جنم و اراده در بازیگری داشته باشد می‌تواند مسیر و راه درست را پیدا کند.
یکی از نقش‌های درخشان شما که قطعا در کارنامه‌تان هم جلوه‌نمایی می‌کند کار «رستاخیز» است. از ورودتان و نقش‌تان و حال‌وهوای این کار تاریخی بفرمایید.
«رستاخیز» داستان عجیب و خاصی بود. قبل از این‌که به سوال شما پاسخ بدهم باید بگویم در برهه‌ای از زمان وقتی شاگرد آقای تارخ بودم خیلی تلاش می‌کردم برایم اتفاقی رخ دهد. بعد از مدتی اتفاقی نیفتاد و من به خارج از کشور رفتم. اما به یک‌باره در چنین شرایطی یک نقش خوب برای یک کار خوب به من پیشنهاد شد و برای ورود به «رستاخیز» از طرف آقای بهرام عظیم‌پور معرفی شدم و این لطف خدا بود. بعد از تست وارد این پروژه شدم و گریم و بازی من مورد رضایت آقای درویش هم قرار گرفت و سرانجام نقش پسر حر به من پیشنهاد شد و خیلی نقشم را دوست داشتم.
در مورد بازی در «خانه امن» هم توضیح بدهید.
برای «خانه امن» از طرف آقای محمد بدرلو به این سریال دعوت شدم. از قبل با آقای معظمی آشنایی داشتم و طبق صحبتی که شد، به این پروژه پیوستم.
کار «مدینه» چطور؟
کار «مدینه» به دعوت خانم نظریه بود و من با آقایان نعمت‌ا… و مقدم صحبت کردم و وارد این پروژه شدم و کاراکتر من در این سریال، سالار مشفق بود.
چقدر عاشق شهرت و دیده‌شدن بیشتر هستید؟
خیلی ذهنم را درگیر شهرت نمی‌کنم. بیشتر در حال‌وهوای خودم و زندگی هستم. البته که مورد توجه مردم قرار گرفتن خالی از لطف نیست و من هم دوست دارم.
برای این‌که خوانندگان از این مصاحبه خسته نشوند، کمی از دوران کودکی و مدرسه خود بگویید.
درسم خوب بود اما علاقه‌ چندانی به درس‌خواندن نداشتم. در کل حفظیاتم بهتر بود.
آشپزی‌تان چطور است؟
بد نیست. گاهی آبگوشت‌های خوبی درست می‌کنم.
این روزها شرایط مردم را چگونه می‌بینید؟
از نظر اقتصادی گرفتاری دارند و شرایط خوبی حاکم نیست. امیدوارم شرایط بهتر شود و سیاست‌های درستی در نظر گرفته شود چرا که مردم بی‌نظیری داریم و اگر حال خوبی داشته باشند، در کنار هم زندگی لذت بخش‌تری خواهیم داشت.
حرف پایانی؟
برای همه مردم عزیز ایران و جهان سلامتی آرزو دارم. امیدوارم گرفتاری‌ها کم شود و مردم با حال خوب کنار هم زندگی کنند.
روزهای زندگی: برای آقای آرش آصفی و خانواده محترم‌شان سلامتی و موفقیت روزافزون آرزومندیم.

از: مینا پیروزیان- حامی کوماهی

درباره ی javad

مطلب پیشنهادی

عشق

ضایعات عشق و آریوی مخوف

اختصاصی مجله روزهای زندگی– ضایعات عشق و آریوی مخوف-  مهرداد که با سرعت می‏راند، وسط …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *