مجله روزهای زندگی -مراقب آرامش فرزندتان باشید – لحظاتی در زندگی کودکان و نوجوانان وجود دارد که در آن دوران سخت نیازمند آرامش و محبت والدین هستند، درحالیکه واکنشهای برعکس همچون خشونت و عصبانیت، در آینده تاثیرات زیادی در ابعاد شخصیت فرزندان خواهد گذاشت.
چرا دوران کودکی مهم است؟
همه انسانها با ویژگیهای شخصیتی متفاوتی که دارند، در گیرودار تجربیات مثبت تا منفی دوران کودکی خود هستند. حتی اگر آن را انکار کنند باز هم نشان از شرایط گذشتهشان دارد چرا که تمامی رفتارهای والدین و اتفاقات و تجربیات مثبت و منفی است که زندگی آینده فرزندان را میسازد. متاسفانه خیلی از بیمهریها و بیمحبتیهای والدین، فرزندانشان را در بزرگسالی دچار تجربیات منفی و مشکل در روابط اجتماعی تا عاشقانه و ازدواج خواهد کرد.
بنابراین این مسلم است که تجربیات کودکی بر شخصیت و رفتار افراد در بزرگسالی اثرگذار است و والدین میبایست وظایف خود را در این زمینه بهخوبی در دوران کودکی فرزندانشان ایفا کنند. ظرفیتهای شناختی، فکری و روانی که خداوند در دستگاه عصبی نوزاد قرار داده پس از تولد به فعلیت میرسد و چند سال ابتدایی زندگی برای هر کودکی بسیار مهم است که شخصیت و روان او در بزرگسالی چطور خواهد بود.
غرایز و آرزوهای ما در دوران کودکی ایجاد میشوند و سپس بزرگسالی ما را میسازند، بنابراین انسانها سعی دارند به آرزوهایی که در دوران کودکی و نوجوانی ایجاد کردهاند، برسند. در واقع بزرگسالی ادامه تجربیات دوران کودکی است. بنابراین والدین باید آگاه باشند که لحظات حیاتی در دوران کودکی فرزندانشان وجود دارد که بچهها در این دوران به احساس آرامش و امنیت بیشتری نیاز دارند و در این زمانها والدین نباید عصبانی یا پرخاشگر و خشمگین شوند. به چند نمونه از این زمانهای حساس میپردازیم:
وقتی کودک شب از ترس خوابش نمیبرد
مادر و پدر در این زمان که بچه ممکن است در خواب کابوس دیده باشد یا به هر دلیلی ترسیده، به جای عصبانی شدن و اینکه به بچه بگویند: «بگیر بخواب! تو همیشه باعث بدخوابی من هستی، نمیذاری یک دقیقه بخوابم و کلافهام کردی!» باید کنارش باشند تا با آرامش به خواب برود. هرگز در این زمان فرزندتان را تنها نگذارید چرا که احساس عدم امنیت و تنهایی به او دست میدهد. در این زمان دستش را در دست بگیرید و نوازشش کنید و به او بگویید تا زمانی که به خواب برود، در کنارش هستید.
وقتی کار اشتباهی کرده و دست و پایش را گم میکند
بچهها در سنین کودکی مرتکب آزمون و خطا و اشتباهات زیادی میشوند، اما متاسفانه بسیاری از والدین در برابر آنها انعطاف کمی دارند. یا اگر بچه یک وسیله خانه را بشکند او را مواخذه میکنند. در چنین مواقعی بهتر است به جای گفتن: «بازم شروع کردی، این چه وضعیه دستوپاچلفتی؟ همهش وسیلهها رو میشکنی»، دست او را بگیرید و تلاش کنید با هم کار را درست انجام دهید. مثلا اگر نقاشی میکشد کمکش کنید مداد را درست در دست بگیرد و رنگآمیزی کند. اصلا برایتان مهم نباشد که از خط بیرون زده. فقط روش صحیح را با آرامش به او یاد دهید.
وقتی از سر کار برمیگردید
برخی پدر و مادرها به خانه که میآیند به فرزندشان توجهی ندارند و فقط با ناراحتی و استرس مشغول کارهای خانه یا تماشای تلویزیون میشوند، بدون اینکه توجه کنند بچهها هم نیازهایی دارند. مثلا فرزندتان سمت شما آمده تا با هم یک برنامه را ببینید یا کاری انجام دهید. به جای اینکه بگویید: «برو خسته هستم، حوصله ندارم»، بهتر است او را در آغوش بگیرید و بگویید «عزیزم با هم یک کم استراحت کنیم و بعد بازی کنیم». این بهترین روش است. فرزندتان هم کنارتان با بازی و خنده، خستگی را از تنتان به در میکند و روحیه شما را تغییر میدهد. در غیر اینصورت همیشه در یادش میماند که یک پدر یا مادر بیحوصله و خسته دارد که وقتی از سر کار میآید، بچهها باید فرار کنند و به اتاقشان بروند تا مبادا آنها عصبانی شوند.
از : رضا فریدی
روان شناس بالینی