اختصاصی مجله روزهای زندگی – راهکارهای درمـان کودک خجـالتی– خانم جوانی به نام میترا به همراه دختر زیبای پنج سالهاش نورا وارد اتاق مشاوره شدند. پس از سلام و احوالپرسی صمیمی با مادر و دختر، طبق معمول ظرف شکلات را جلوی نورا گرفتم و از او خواستم هر تعداد که دوست دارد شکلات بردارد. نورا به مادرش چسبید و رویش را از من برگرداند. در واقع خجالت میکشید که شکلات بردارد. سعی کردم با نورا ارتباط برقرار کنم. کمی سخت بود، ولی تاحدودی موفق شدم. سپس او را با همکارم به اتاق بازی فرستادم. بعد از اینکه نورا از اتاق خارج شد از مادر خواستم علت مراجعه خود را بازگو کند.
واقعیت این است که نورا خیلی خجالتی است. نگران این هستم که وقتی بزرگ شده و وارد اجتماع شود، نتواند از خودش در مقابل دیگران دفاع کند و حقش را بگیرد.
نورا در مقابل چه کسانی خجالت میکشد؟ آیا از ابتدا اینگونه بوده یا به مرور زمان خجالتی شده است؟
بیشتر در مقابل بزرگترها و غریبهها خجالتی است. فقط با پدربزرگها و مادربزرگهایش راحت ارتباط برقرار میکند و میتواند نیازهایش را تاحدودی به آنها بگوید. البته میگویم تاحدودی، نه اینکه هرچه بخواهد را بگوید. نورا از همان ابتدا خجالتی بود، ولی به مرور زمان بدتر شد. حتی در مهد هم نمیتواند بهراحتی با مربیها و بچهها ارتباط برقرار کند. صبحها از اینکه باید به مهد برود اضطراب دارد و گریه میکند.
اشک در چشمان مادر نورا جمع شد و با نگرانی ادامه داد:
خواهش میکنم کمکم کنید. به نظرم نمیشود از این موضوع به سادگی بگذرم و همهچیز را به زمان بسپارم. میترسم دیر شود و نورا یک دختر خجالتی با اعتمادبهنفس پایین بزرگ شود و در آینده از این رفتارش زجر بکشد. گاهی از این رفتارش بهشدت عصبانی میشوم و مجبور میشوم با او برخورد بدی داشته باشم و این موضوع باعث عذاب وجدان من میشود.
نگران نباشید. نورا مشکل حادی ندارد که به خاطرش بخواهید اینگونه خودتان را اذیت کنید. خجالتی بودن یک ویژگی شخصیتی است که بسیاری از کودکان و حتی نوجوانان و بزرگسالان هم درگیر این مساله هستند.
بسیاری از بزرگسالان در کودکی خجالتی بودهاند، پس نباید این مساله در کودکان خشونت والدین را در پی داشته باشد و باعث شرمندگی شود، چرا که این خصوصیت در کودکان با صبر، حوصله، تشویق و حمایت والدین قابلاصلاح است.
گاهی خجالتیبودن کودکان از طریق رفتار والدین تقویت میشود که میتواند آنها را در چرخه معیوب خجالت نگه دارد.
حال برای درمان کودک خجالتی چند نکته را یادآوری میکنم:
همیشه خوب به احساسات فرزندتان گوش دهید. وقتی ترسید نگویید این که ترس ندارد یا نترس. باید بگویید: «میدونم میترسی.» در صورت نفی و رد احساس فرزندتان، به این نتیجه میرسد که «من هیچی نمیفهمم، هرچه احساس میکنم اشتباه است» و در نتیجه احساس و شخصیت خودش را نفی میکند.
نباید فرزندتان را بهصورت مستقیم تصحیح کنید. هرگز او را جلوی دوستانش یا در مقابل جمع یا حتی جلوی خواهر و برادرش اصلاح نکنید. اگر کلمهای گفت که اشتباه بود، در جملهای از آن کلمه استفاده کنید.
وقتی با شما صحبت میکند به او توجه مخصوص نشان دهید. اگر تلفنی حرف میزنید، با دوستانتان صحبت میکنید، مشغول کار با کامپیوتر یا تماشای تلویزیون هستید، لحظهای کارتان را متوقف کنید، به چشمهایش نگاه کنید و به او بگویید که بعد از اتمام کارتان با هم صحبت میکنید.
از فرزندتان بخواهید برایتان کتاب یا شعر بخواند، فیلمی را که دیده، تعریف کند و نشان بدهید که مشتاق شنیدن هستید.
هرگز به او و کارهایش نخندید. مخصوصا در جمع حتی به کارهای بامزهاش نخندید مگر آنکه خودش این خواسته یا انتظار را داشته باشد.
بعد از شش سالگی او را وارد یک ورزش گروهی کنید تا در زمینه ورزشی بدرخشد.
از ظاهرش ایراد نگیرید و او را با کسی مقایسه نکنید.
به فرزندتان احساس گناه ندهید. مثلا نگویید «خسته شدم از دستت، پیرم کردی، کاش بمیرم راحت بشم، تو هم لنگه بابات/ مامانت هستی.»
با فرزندتان قهر نکنید.
از خجالتی بودن فرزندتان در جمع حرفی نزنید. کودکان خجالتی در مقابل حرفهای اطرافیان خیلی حساس هستند.
کودکان خجالتی همیشه فکر میکنند دیگران در مورد آنها بد قضاوت میکنند. آنها بیشتر از قضاوتهای منفی به تحسین نیاز دارند.
بعد از هر پیشرفت کوچک فرزندتان را تحسین کنید، مثلا بگویید: «عالی بود که بلند سلام کردی، آفرین»، «من به تو افتخار میکنم»، «چقدر شجاعی».
قرار بر این شد که مادر نورا به مدت یک هفته تمریناتی را انجام دهد، سپس برای ارزیابی رفتار نورا هشت جلسه مراجعه کند.
نویسنده: آرزو آزاد
روانشناس کودک و نوجوان