اختصاصی مجله روزهای زندگی – یک لحظه پشیمانی – مادرم عادت داشت هرکدام که بیست ساله میشدیم جشن تولدی مفصل بگیرد، ولی پدرم این کار را دور ریختــــــــــــن پـــول مـــــیدانست و مخالف بود. مادر آنقدر با او راه آمده بود کــه پــــدرم در برابر این تنها خواسته مادرم کوتاه میآمد …
توضیحات بیشتر »بایگانی روزانه: 16 آذر, 1400
غم های ماندگار
اختصاصی مجله روزهای زندگی – غم های ماندگار- مرد غریبه با دیدن زهره سعی کرد آرامش خود را حفظ کند، این بود که به آرامی شروع به پوشیدن کفشهای خود کرد. زهره به سمت مرد غریبه رفت، اما تا خواست حرفی بزند مشت محکمی به صورت او خورد. تا آمد …
توضیحات بیشتر »