اختصاصی مجله روزهای زندگی -بر سر دوراهی… وقتی برفها آب می شوند – چمدانهایم را آماده کرده بودم. کارهایم را در این چند ماه انجام داده بودم و حالا همهچیز آماده بود تا به فرانکفورت پرواز کرده و زندگی جدیدم را شروع کنم. مادرم که گفت ظهر برای ناهار برویم …
توضیحات بیشتر »بایگانی روزانه: 28 دی, 1400
معمایی به نام شاهده
اختصاصی مجله روزهای زندگی – معمایی به نام شاهده – اولین بار شاهده را توی قطار دیدم. مثل هر سال تابستان میرفتیم مشهد و همانجا دیدمش. دختر شر و شیطانی بود و برعکس من که ساکت و کمحرف و خجالتی بودم خیلی زود میتوانست با بقیه دوست شود. اولین بار …
توضیحات بیشتر »