بایگانی روزانه: 23 دی, 1400

دخترم نرگس

دخترم

اختصاصی مجله روزهای زندگی – قلبم تند می‌زد و لحظه‌شماری می‌کردم نرگس از در مدرسه بیاید بیرون. سه ماه بود که عباس نگذاشته بود دخترم را ببینم و حالا از شهری دیگر با خواهرم آمده بودم تا چند دقیقه دخترم را ببینم و برگردم. نرگس ده ساله بود و قبل …

توضیحات بیشتر »

داستان آمد به سرم از آنچه می‏ترسیدم

اعتیاد

اختصاصی مجله روزهای زندگی – داستان آمد به سرم از آنچه می‏ترسیدم – من هم مثل بیشتر کسانی که معتاد شده‏ اند، دلم نمی‏خواست به قلمرو اعتیاد وارد شوم. حتی بوی سیگار هم اذیتم می‏کرد. در دانشگاه دوستانم را نصیحت می‏کردم که از دو چیز بپرهیزید: عشق و دود. عشق را …

توضیحات بیشتر »