اختصاصی مجله روزهای زندگی – کنجکاوی کودکان درباره خدا – خانم جوان بیستونه سالهای به نام مریم همراه دختر پنج سالهاش رها وارد اتاق مشاوره شدند. پس از سلام و احوالپرسی صمیمی با مادر و دختر، ظرف شکلات را جلوی رها گرفتم و از او خواستم هر تعداد که دوست …
توضیحات بیشتر »روسیه و چین به دنبال ساخت نیروگاه هسته ای در ماه!
یوری بوریسف رئیس آژانس فضایی فدرال روسیه روز سه شنبه در یکی از نشست های جشنواره جهانی جوانان در سیر…
هنوز ازدواج نکرده ام
نویسنده: آرین سلطانی براساس سرگذشت: سپهر سالها گذشت. من میرفتم و میآمدم، اما نسبت به زندگی هیچ ح…
من همسر دوم بودم
نویسنده: زینب خیرخواه ثابتقدم براساس سرگذشت: شیوا سوتیتر: با خجالت به پدرم گفتم علیرضا با ما…
بیشتر بدانیم
غزل صوفی نفخ معده را بدون نسخه درمان کنید نفخ یک مشکل گوارشی رایج است که خیلیها آن را تجربه …
یک فنجان سلامتی
نویسنده: فاطمه شهماری از هر پنج نفر بالای50 سال، یک نفر شکستگی ناشی از پوکی استخوان را تجربه …
پژمان جمشیدی دروازه سینما را فتح کرد
پژمان جمشیدی قطعا در سینما آدم موفق تری نسبت به فوتبال است هر چند او در فوتبال نیز هم ملی پوش بود هم…
هوش مصنوعی ترسناک
هوش مصنوعی در حال تغییر شکل دادن به دنیاست . برخی کارشناسان می گویند تا بیست سال آینده در حدود 60 در…
نامادری مهربان ( زیر پوست شهر )
نویسنده: فاطمه شعبانی نامادریها معمولا حتی در قصهها هم نامهربان هستند و بچههای شوهرشان را …
قتل در باران
اختصاصی مجله روزهای زندگی– قتل در باران – هوا رو به تاریکی میرفت و باران که ساعتی پیش ش…
سرزمین رویایی
اختصاصی مجله روزهای زندگی– سرزمین رویایی– اولین خاطره دورم شبی بود که گرگ به روستا زد. ش…
آخرین نوشته ها
امنترین جای دنیا
اختصاصی مجله روزهای زندگی – امنترین جای دنیا – همیشه فکر میکردم زندگی در شهری کوچک خوبیهایی دارد که زندگی در شهرهای بزرگ ندارد. یکی از خوبیها از نظر من این بود که همه همدیگر را میشناختیم یا با هم فامیل بودیم. مردم صفا و صمیمیتی داشتند که در شهرهای …
توضیحات بیشتر »قربانی مطیع
اختصاصی مجله روزهای زندگی – قربانی مطیع – همه بچههای دانشکده میدانستند اگر بخواهند شیطنت کنند، تنها کسی که میتوانند رویش حساب کنند افشین است. با اینکه رتبه بالایی در کنکور داشت و همه میگفتند نابغه است، آنقدر اهل شیطنت و شوخی و تفریح بود که خیلی زود معروف شد. تا …
توضیحات بیشتر »مورد ویژه
اختصاصی مجله روزهای زندگی – مورد ویژه – من زندانی بودم. این را وقتی فهمیدم که سیزده ساله شدم. وقتی فهمیدم دنیایی بیرون از خانه وجود دارد که من حتی از آن خبر ندارم. مادرم زنی بیمار بود که از بیمار دیگری میترسید و روی حرفش حرف نمیزد؛ بیماری ترس …
توضیحات بیشتر »کابوس زندگی من
اختصاصی مجله روهای زندگی – کابوس زندگی من -در حیاط خانه خاله مریم با دخترخالهها و خواهرهایم بازی میکردیم و دنبال هم میدویدیم که صدای فریادهای مادرم را از خانه خودمان شنیدیم. با خاله همسایه دیواربهدیوار بودیم. اولین بار بود که مادرم اینطور فریاد میکشید. خاله از روی ایوان توی …
توضیحات بیشتر »بیراهه
اختصاصی مجله روزهای زندگی – در قسمت قبل بیراهه خواندید که… نگار و کامران عاشقانه ازدواج کردند، اما ناگهان کامران بی هیچ دلیل منطقی شروع به بهانهگیری کرد و سرانجام کار به قهر کشید. زندگی وحید برادر نگار و همسرش الهه نیز قبل از آن به جدایی انجامیده بود. تا …
توضیحات بیشتر »کتایون ریاحی در «روزهای زندگی»
اختصاصی مجله روزهای زندگی – کتایون ریاحی نویسنده، فیلمنامهنویس و بازیگر سینمای ایران، فعالیت خود را با نویسندگی برای کودکان آغاز کرد و با فیلم «خبرچین» به سینمای ایران وارد شد. البته این فیلم در نیمه راه متوقف شد و در ادامه در مجموعه «پدرسالار» توانست خودش را نشان …
توضیحات بیشتر »خواب دیدم عاشقم
اختصاصی مجله روزهای زندگی – خواب دیدم عاشقم- از لای پرده نگاه کردم. کنار مادرش نشسته و خود خودش بود. او را دوبار در خواب دیده بودم. درست همین شکلی بود. در خواب به من الهام شده بود که طالع من و او با هم جفت شده. صدای مادرش را …
توضیحات بیشتر »در پناه والدین
اختصاصی مجله روزهای زندگی – در پناه والدین- با دختری زیبا، بلند قامت و چشمانی به رنگ دریا ملاقات داشتم. طبق معمول بعد از سلام و احوالپرسی گرمی که با او داشتم خودم را معرفی کردم و گفتم میخواهم با سرگذشت شما آشنا شوم و با کمی تغییرات برای محفوظ …
توضیحات بیشتر »عشق تجاوز و قتل
اختصاصی مجله روزهای زندگی – عشق تجاوز و قتل- اشعههای خورشید از لابهلای درختان سربهفلککشیده به زمین میتابید. طلا شادیکنان از کنار جویباری که آهنگ دلنوازش او را به وجد میآورد، گذشت. امتحاناتش را خیلی خوب به پایان رسانده بود و شاد و خرامان به طرف منزلشان میرفت. معراج، پسر …
توضیحات بیشتر »