• روسیه و چین به دنبال ساخت نیروگاه هسته ای در ماه!

     یوری بوریسف رئیس آژانس فضایی فدرال روسیه روز سه شنبه در یکی از نشست های جشنواره جهانی جوانان در سیر…

  • هنوز ازدواج نکرده ام

    نویسنده: آرین سلطانی براساس سرگذشت: سپهر  سال‌ها گذشت. من می‌رفتم و می‌آمدم، اما نسبت به زندگی هیچ ح…

  • من همسر دوم بودم

      نویسنده: زینب خیرخواه ثابت‌قدم براساس سرگذشت: شیوا سوتیتر: با خجالت به پدرم گفتم علیرضا با ما…

  • بیشتر بدانیم

      غزل صوفی نفخ معده را بدون نسخه درمان کنید نفخ یک مشکل گوارشی رایج است که خیلی‌ها آن را تجربه …

  • یک فنجان سلامتی

      نویسنده: فاطمه شهماری از هر پنج نفر بالای50 سال، یک نفر شکستگی ناشی از پوکی استخوان را تجربه …

آخرین نوشته ها

قلبی برای یکـ نفر

قلبی برای یکـ نفر

اختصاصی مجله روزهای زندگی –  -قلبی برای یکـ نفر – اسمش مامان مهناز بود. یادم نمی‌آمد از چه زمانی در آن خانه زندگی می‌کردم، ولی می‌دانستم با این‌که مادر واقعی‌ام نیست مثل مادر خودم دوستش دارم و آن خانه پرگل و درخت با آن حوض کم‌عمقش که همیشه آبی زلال …

توضیحات بیشتر »

می‌شود با این مرد زندگی کرد؟

طلاق

اختصاصی مجله روزهای زندگی – می‌شود با این مرد زندگی کرد؟- خودم کردم که لعنت بر خودم باد! بیچاره شده‌ام و نمی‌توانم مشکلم را به خانواده‌ام بگویم. کسی را ندارم که به من بگوید چه کنم. برای حل مشکلم، هرکدام از دوستانم راهی را گفته‌اند، ولی هیچ فایده‌ای نداشته و …

توضیحات بیشتر »

چند دانه انار روی برف

برف

اختصاصی مجله روزهای زندگی -چند دانه انار روی برف- شب برفی سردی بود. زن جوانی از بیمارستان بیرون آمد. درحالی‌که کنار خیابان روی رد چرخ ماشین‏ها پا می‏گذاشت و جلو می‏رفت، پشت سرش را نگاه می‏کرد. یک پراید مشکی که ورودممنوع می‏آمد، دور زد و برایش چراغ زد. زن گفت: «میدون …

توضیحات بیشتر »

کاش مرا ببخشد

کاش مرا ببخشد

اختصاصی مجله روزهای زندگی -کاش مرا ببخشد – در خانه را که باز کردم افشین جلوی در بود. دلم نمی‌خواست ببینمش یا حتی یک کلمه حرف بزنم. رفتم سمت ماشین که دنبالم آمد و گفت: «هوناز… یه‌کم صبر کن. باید حرف بزنیم. داری اشتباه می‌کنی. به جان مامانم…» با عصبانیت …

توضیحات بیشتر »

جدال فرشته و شیطان

جدال فرشته و شیطان

اختصاصی مجله روزهای زندگی – جدال فرشته و شیطان – با کیسه سیاهی که دو بطری الکل طبی در آن بود، وارد خانه شدم. لحظه ‏ای ایستادم و به حیاط نگاه کردم. این حیاطی که باغچه‏ هایش بیمار و دیوارهایش شاهد سکوت بودند، روزی عزت و قربی داشت. کنار آن …

توضیحات بیشتر »

بیچاره‌ترین آدم دنیا

بیچاره‌ترین آدم دنیا

اختصاصی مجله روزهای زندگی – بیچاره‌ترین آدم دنیا- ساعت را گذاشته بودم که سر موقع زنگ بزند، ولی آن‌قدر خسته بودم که اصلا متوجه صدایش نشدم. مادر که صدایم کرد به زور چشم‌هایم را باز کردم. لبخند زد و گفت: «دوستت اومده دنبالت. بنده خدا کلی به گوشیت زنگ زده …

توضیحات بیشتر »

دندان طمع

دندان طمع

اختصاصی مجله روزهای زندگی – دندان طمع – ملیحه محکم کوبید به در اتاقم و فریاد زد: «امیرعلی، پاشو داداش، پاشو… آقا حالش بد شده.» خسته بودم و چند ثانیه همان‌طور گیج ماندم، ولی وقتی صدای سرفه‌های پشت هم پدرم را شنیدم از جا پریدم. پدرم توی پشه‌بند ایوان خوابیده …

توضیحات بیشتر »

فصل سیب سرخ عشق

عشق

اختصاصی مجله روزهای زندگی – فصل سیب سرخ عشق – ترم اول بودم. روزی کمی قبل از غروب از راهرو طبقه دوم می‏گذشتم. در کلاسی خالی دو دختر دیدم که یکی‏شان گریه می‏کرد. رد شدم ولی برگشتم و داخل شدم. آنها را سر بعضی از کلاس‏ها دیده بودم. گفتم: «چرا …

توضیحات بیشتر »

بیراهه – قسمت اول

بیراهه

اختصاصی مجله روزهای زندگی – بیراهه – داخل شرکت داشتم کارهایم را جمع‌وجور می‌کردم و آماده رفتن می‌شدم تا به خانه بروم که ناگهان کامران مقابلم سبز شد و گفت: «کجا خانم، با این عجله؟» جا خوردم. از موقعی که توی شرکت استخدام شده بودم این اولین باری بود که …

توضیحات بیشتر »

میخ زمین

میخ زمین

اختصاصی مجله روزهای زندگی – میخ زمین-  محمدامین چنان توپ را شوت کرد که همه می‌دانستیم بعدش چه اتفاقی می‌افتد. توپ درست کوبیده شد به پنجره خانه همسایه‌ای که تازه اثاث آورده بودند و صدای خرد شدن شیشه سر ظهر تابستان کوچه را پر کرد. من و محمدامین فرار کردیم …

توضیحات بیشتر »
قتل در باران

قتل در باران

سرزمین رویایی

سرزمین رویایی

توبه گرگ

توبه گرگ