• روسیه و چین به دنبال ساخت نیروگاه هسته ای در ماه!

     یوری بوریسف رئیس آژانس فضایی فدرال روسیه روز سه شنبه در یکی از نشست های جشنواره جهانی جوانان در سیر…

  • هنوز ازدواج نکرده ام

    نویسنده: آرین سلطانی براساس سرگذشت: سپهر  سال‌ها گذشت. من می‌رفتم و می‌آمدم، اما نسبت به زندگی هیچ ح…

  • من همسر دوم بودم

      نویسنده: زینب خیرخواه ثابت‌قدم براساس سرگذشت: شیوا سوتیتر: با خجالت به پدرم گفتم علیرضا با ما…

  • بیشتر بدانیم

      غزل صوفی نفخ معده را بدون نسخه درمان کنید نفخ یک مشکل گوارشی رایج است که خیلی‌ها آن را تجربه …

  • یک فنجان سلامتی

      نویسنده: فاطمه شهماری از هر پنج نفر بالای50 سال، یک نفر شکستگی ناشی از پوکی استخوان را تجربه …

آخرین نوشته ها

در دل آتش

جواهرات

اختصاصی مجله روزهای زندگی – در دل آتش-  حس می‌کردم قلبم توی شریان‌هایم می‌کوبد. صدایی که توی سرم بود مثل صدای انفجاری بود که دم به دم اتفاق می‌افتاد و صورتم چنان داغ بود که حس می‌کردم چند دقیقه دیگر ذوب می‌شود. دست‌هایم می‌سوختند و پوستم انگار شل شده بود. …

توضیحات بیشتر »

سایه سیاه گذشته

باران

اختصاصی مجله روزهای زندگی – سایه سیاه گذشته –  از کمپ که آمدم بیرون پدرم از دنیا رفته بود. به من نگفته بودند چون از نظر خانواده‌ام من هیچ احساسی به کسی نداشتم و چیزی جز مواد برایم مهم نبود. این حرف‌ها برایم آزاردهنده بودند، ولی تصمیم گرفته بودم جز …

توضیحات بیشتر »

عشق به شهرت بدنامم کرد

شهرت

اختصاصی مجله روزهای زندگی – عشق به شهرت بدنامم کرد – شرط کرده بودم که اگر مرا به کلاس بازیگری نفرستند، از خانه خواهم رفت. پدرم گفته بود تهدید توخالی است چون مطمئن بود جایی برای رفتن نداشتم، اما اشتباه می‏کرد. نوید مرا دلگرم کرده بود که خودش کمکم خواهد …

توضیحات بیشتر »

انتقام گربه‏ ها

انتقام گربه‏ ها

اختصاصی مجله روزهای زندگی – انتقام گربه‏ ها – بچه بودم. تابستان بود. هوای داغ و بیکاری شبانه‏ روزی حوصله ‏ام را سر برده بود. در روزهای بلند تابستان کلی وقت آزاد داشتم که اگر برنامه ‏ای برای خودم نمی‏چیدم، کارم خمیازه بود و بس. در حیاط کنار حوض نشسته بودم. …

توضیحات بیشتر »

راز خانه ما

خانه

اختصاصی مجله روزهای زندگی – در آن خانه درندشت و پر از درخت میوه و گل فقط یک اتاق بود که درش همیشه بسته بود و هیچ‌کدام از ما نمی‌دانستیم چرا و چه چیزی داخلش است که مادر هر وقت یکی از ما سعی می‌کنیم در اتاق را باز کنیم …

توضیحات بیشتر »

عشق وارد خونم شد

یتیم خانه

اختصاصی مجله روزهای زندگی – عشق وارد خونم شد – خانم هدایتی که بدون مزد در یتیم‏خانه ما کار می‏کرد، یک بار شنیدم به خانواده ‏ای که آمده بودند مرا به فرزندخواندگی بگیرند، گفت: «یه شب رفته بودم کوچه به گربه‏ ها غذا بدم. دم در خونه یه پتو دیدم. …

توضیحات بیشتر »

از جهنم تا جهنم

کلانتری

اختصاصی مجله روزهای زندگی – از جهنم تا جهنم – مقابل کلانتری ازدحام بود. مردم حیران و سرگردان به این‌سو و آن‌سو می‌رفتند. ناگهان زنی جوان هراسان و پریشان به طرف کلانتری دوید. از بین جمعیت به سختی راهی گشود و خود را به یک سرباز رساند. با صورتی تکیده …

توضیحات بیشتر »

دمنوش‌های مفید زمستانی

دمنوش

اختصاصی مجله روزهای زندگی – دمنوش‌های مفید زمستانی – در فصل زمستان طبیعت به خواب می‌رود و گرمای زمین رو به سردی است. چنین حالتی در انسان نیز وجود دارد که همان عالم صغیر است یعنی با آغاز سرما، گرما از سطح بدن به عمق نفوذ می‌کند. پس سطح بدن …

توضیحات بیشتر »

حرف‌هایم به گوش خدا رسید

زندان

اختصاصی مجله روزهای زندگی – حرف‌هایم به گوش خدا رسید- انگار پدرم می‏دانست زمان مرگش نزدیک شده. اصرار می‏کرد اموالش را به نامم کند. قبول نکردم و این کار را شوم دانستم. پدرم عشق من بود. تصور نبودنش عذاب الیم بود. خیلی مراقب سلامتش بودم. دکتر گفته بود تا مدتی …

توضیحات بیشتر »

من از هیچی راضی نیستم

ناراضی

اختصاصی مجله روزهای زندگی – من از هیچی راضی نیستم– محسن بیش از چهار دهه و نیم از عمرش می‏گذرد. هنوز نه به بار است نه به دار. خودش را پشت زانوی غمش پنهان کرده و از همه توقع دارد و البته انتظار دارد کسی از او توقعی نداشته باشد. …

توضیحات بیشتر »
قتل در باران

قتل در باران

سرزمین رویایی

سرزمین رویایی

توبه گرگ

توبه گرگ