آخرین نوشته ها

عشق آزادم کرد

عشق

اختصاصی مجله روزهای زندگی – عشق آزادم کرد – مادرم و همه می‏گویند تا دوم دبیرستان بچه درس‌خوان و باادبی بودم. خودم هم یادم هست که درسم در دوم دبیرستان خراب شد، طوری که منی که تا سال قبل شاگرد ممتاز و سرگروه بودم و به چند شاگرد تنبل هم …

توضیحات بیشتر »

جنایت در جنایت

جنایت

  اختصاصی مجله روزهای زندگی – جنایت در جنایت – حالا دیگر سری تو سرها پیدا کرده بود و همه با احترام با او برخورد می‌کردند. در بازار که راه می‌رفت به همه سلام می‌کرد و آنها هم با لحنی که نشان از ابراز محبت داشت به او جواب می‌دادند. …

توضیحات بیشتر »

تغذیه سالم در روزه‌داری

تغذیه سالم در روزه‌داری

اختصاصی مجله روزهای زندگی –  تغذیه سالم در روزه‌داری – ماه مبارک رمضان از راه رسیده است. ماه روزه‌داری، روح و روان و جسم را آرامش می‌دهد و باعث سلامتی و تندرستی می‌شود. در علم پزشکی نیز ثابت شده که روزه‌داری تاثیرات فراوانی بر سلامتی جسم و بدن دارد. دفع …

توضیحات بیشتر »

شادی، خنده، عشق

شادی، خنده، عشق

اختصاصی مجله روزهای زندگی – شادی، خنده، عشق- گیج و منگ به جماعتی که برای تشییع آمده بودند نگاه می‌کردم و هنوز باورم نمی‌شد چنین اتفاقی افتاده است. به مهتاب، خواهر کوچکم، نگاه می‌کردم که مثل من گیج و بهت‌زده جایی را نگاه می‌کرد که قرار بود خانه ابدی پدرم …

توضیحات بیشتر »

خدا به‏ موقع می‏ آید

خدا

  اختصاصی مجله روزهای زندگی – خدا به‏ موقع می ‏آید – پدرم به دلیل بیکاری و خشک‌سالی تصمیم گرفت به تهران مهاجرت کنیم. در روستای خودمان نه چیزی برای از دست دادن داشتیم نه چیزی برای به دست آوردن.من که ده ساله بودم، خواهر بزرگ بودم. برادر و خواهر دوقلویی …

توضیحات بیشتر »

رویای خالی

رویای خالی

اختصاصی مجله روزهای زندگی – رویای خالی-  من ششمین دختر پدر و مادرم بود و مادرم با این امید باردار شده بود که این بار پسر به دنیا بیاورد. مادربزرگ مادری‌ام که ننه صدایش می‌کردیم برایم تعریف کرده بود که وقتی به پدرم خبر داده بودند مادرم باز هم دختر …

توضیحات بیشتر »

پانته‌آ سیروس:عاشق کارهای تاریخی هستم

پانته‌آ سیروس

اختصاصی مجله روزهای زندگی – گفت‌وگوی اختصـــاصی با پانته‌آ سیروس: عاشـق کارهای تاریخی هستم در مصاحبه‌ها چندان اهل تعریف و تمجید از کسی نیستم، اما وقتی با پانته‌آ سیروس گفت‌وگو کردم، این سوال در ذهنم ایجاد شد که چطور می‌شود یک فرد در بیشتر زمینه‌های غیرهنری مهارت بالا داشته باشد …

توضیحات بیشتر »

درختی که مرا به او رساند

درختی که مرا به او رساند

اختصاصی مجله روزهای زندگی -درختی که مرابه او رساند-ساعتی بود که از بازداشتگاه کلانتری آزاد شده بودم. زود به خانه رفتم و در ایوانم نشستم. عطر بهار به ایوان من هم آمده بود. نسیمی که می‏وزید، طوری خوشبو بود که انگار سر راهش با گیسویی معطر ملاقات کرده بود. ترانه …

توضیحات بیشتر »

لعنت بر جنگ

لعنت بر جنگ

  اختصاصی مجله روزهای زندگی – لعنت بر جنگ – کنار جویبار داشت به اسبش آب می‏داد. من هم داشتم کوزه ‏ام را آب می‏کردم. چهارشنبه‏ ها دو پاس پیش از ظهر همدیگر را لب جویبار می‏دیدیم و دو ـ سه جمله‏ا ی حرف می‏زدیم: «خوبی؟ خوبم. دیشب خوب خوابیدی؟ …

توضیحات بیشتر »

اولین شکوفه‌های بادام

اولین شکوفه‌های بادام

اختصاصی مجله روزهای زندگی – اولین شکوفه‌های بادام – از نوجوانی به موسیقی علاقه داشتم برای همین نواختن گیتار را یاد گرفتم. دلم می‌خواست در یک گروه مشغول شوم، اما پدر و مادرم می‌خواستند من درس بخوانم. در دوره دبیرستان با ماکان آشنا شدم که برادر دوستم بود و یک گروه …

توضیحات بیشتر »